نمیدونم چه اتفاقی میوفته که یهو لپ تاپمو باز میکنم و بجای نوشتن اینا تو دفتر خاطراتم که دیگه جزعی از زندگیمه تصمیم میگیرم اینجا بنویسم شاید چون هر چن وخ ی بار بی اختیار به اینجا سر میزنم و نوشته های قبلی رو میخونم و امیدوار میشم به این که همه اون روزای بد گذشتن. راستش اومدم بنویسم که اون قولی که به خودم تو 20 سالگیم دادم و کم و بیش دارم بهش عمل میکنم همون نوشته ای که گفتم من هیچ فایده ای را هیچکس ندارم :) راستشو بخاین تو این دو سال اینقد تلاش کردم که حال این روزهای من
غریب است دوست داشتن
پاییز ارارم ارام تمام میشود
تو ,بنویسم ,اون ,ای ,میکنم ,نوشته ,دادم و ,و کم ,سالگیم دادم ,20 سالگیم ,تو 20
درباره این سایت